همیشه در پرورش کودک، سوالهای زیادی ذهن والدین را به خود مشغول میکند؛ آیا کودکم میتواند موفق شود؟ آیا از زندگی لذت میبرد؟ آیا دوست پیدا خواهدکرد؟ و با شروع تحصیل سوالهای بیشتری ذهن آنها را مشغول میکند؛ نسبت به همسنهایش بهتر است؟ استعداد بیشتری دارد؟ مطلب زیر کنکاشی در مورد استعداد کودک است...
دیکشنری وبستر، کلمه «استعداد» را اینگونه ترجمه میکند: داشتن یک توانایی ذاتی و آشکار شدن آن. کودکان بااستعداد، با داشتن تواناییهای فوقالعاده، قادرند کارهایی بیشتر از آنچه در سن آنها انتظار میرود، انجام دهند. «تواناییهای بالقوه» یعنی تواناییهای فکری، تحصیلی، رهبریکردن در گروه و توانایی در جنبههای هنری و خلاقانه. بچههای بااستعداد تمرکز بیشتری در انجام کارهایشان دارند و البته حافظهشان هم برای به خاطر سپردن مطالب بهتر است درنتیجه در درسهای اصطلاحا حفظی، موفقترند. اما برخی دانشمندان و محققان معتقدند هیچ کودکی بهطور ذاتی با استعداد نیست اما در برخی کودکان ویژگیهایی وجود دارد که با حضور در محیطهای اجتماعی متفاوت، ارتقا مییابد اما دست یافتن به چنین الگوهایی هم در کودکان متفاوت است. برخی افراد در بعضی زمینهها با استعداد و در برخی زمینهها ضعیف هستند. یک ریاضیدان ممکن است خواننده خوبی نباشد همانطور که یک هنرمند با استعداد ممکن است در ریاضی ضعیف باشد.
ویژگیهای رایج کودکان با استعداد
یکی از راههایی که والدین میتوانند استعداد کودکشان را در زمینه خاصی پیدا کنند، بررسی صحبتهای روزمره، فعالیتها و عکسالعملهای آنهاست. ویژگیهای بچههای 4 تا 6 سال که زمینههای رشد استعدادشان بیشتر است: 1- در رابطه با هر چیزی کنجکاو هستند. 2- سوالهای متفکرانهای میپرسند. 3- خودشان را به راحتی ابراز میکنند. 4- دامنه لغات وسیعی دارند و از آنها در صحبتهایشان استفاده میکنند. 5- مسالهها را خوب حل میکنند. 6- حافظه خوبی دارند. 7- به موسیقی علاقه خاصی دارند. 8- از آموختههای قبلیشان استفاده میکنند. 9- سریع یاد میگیرند. 10- قادرند وسایل را به ترتیب بچینند. 11- مستقل کار میکنند. 12- شوخطبع هستند. 13- کارهای سخت را با پیگیری بیشتری انجام میدهند. 14- داستان میسازند و آنها را تعریف میکنند. 15- به خواندن علاقه دارند. 16- مشاهدهگران خوبی هستند. یک کودک با استعداد ممکناست تمام یا چند خصیصه از این خصوصیات را داشتهباشد، اما متخصصان و والدین باید با مشاهده رفتارهای کودکشان به این خصوصیتها پی ببرند. برای این کار آزمایش کودک در موقعیتهای متفاوت اهمیت زیادی دارد. در زیر چند نمونه از نتایج انجام ندادن تستها را بررسی میکنیم. خیلی از شاگردان با استعداد به نظر مشکلساز میرسند و مسوولان را به خاطر زیر پا گذاشتن قوانین به دردسر میاندازند. رفتار کودک با استعداد معمولا با رفتار کودکان دچار بیشفعالی اشتباه گرفته میشود. با انجام چند تست، تفاوت کودک با استعداد و بازیگوش را مشخص کنید. برخلاف تصور عام که فکر میکنند اگر کودکشان با استعداد است یعنی میتواند از همسنهایش بالاتر باشد، بچههای با استعداد تمایل زیادی به بودن در گروههایی با سطح خودشان دارند.
آزمایش هوش کودکان
آزمایش برای اینکه مشخص شود کودکی با استعداد است، به تخصص خاصی نیاز دارد. توصیه میشود در این زمینه از یک روانشناس کودک کمک بگیرید. در آزمون?های بهره هوشی، دو آزمون معروفتر از بقیه هستند: استنفورد بینه و مقیاس هوش وکسلر. اگر نمره کودکتان در هر کدام از این تستها بیشتر از 120 باشد، یعنی کودک هوش بالایی دارد و اگر این نمره از 160 بالاتر باشد، نشانه استعداد اوست، اما این تستها محدودیتهای خاص خود را دارند؛ در آنها هوش خام ارزیابی میشود ولی دانشمندان ارتباط بین هوش بالا و کودک با استعداد را هنوز تشخیص ندادهاند. خیلی از کودکان خلاق و با استعداد لزوما بهره هوشی بالایی ندارند زیرا خیلی از استعدادها در این تستها ارزیابی نمیشوند. بهترین راه ارزیابی این است که به فعالیتهای کودکتان به صورت کلی نگاه کنید؛ مثلا هوش عاطفی، استعداد در موسیقی، ورزش، کارهای دستی و زبان را در آنها بررسی کنید. در هر کدام از این موارد کودک با استعداد متفاوتی برخورد میکند. انجمن کودکان با استعداد میگوید: «مطالعهها نشان میدهد به غیر از معیارهای گفته شده، منابع و افراد هم در این زمینه موثر هستند. منظور از افراد، کسانی است که از کودک مراقبت میکنند یا در پرورش او دخیل هستند مثل خانواده، معلم و حتی همشاگردیهایش».
پاسخ به4 پرسش رایج
درباره کودکان بااستعداد
1. آیا کودکان با استعداد به رفتارهای خود آگاه هستند؟
بیشتر کودکان با استعداد تا سن 10 سالگی متوجه متفاوت بودن خود نمیشوند.
2. آیا امکان دارد کودکان با استعداد با کودکان تنبل اشتباه گرفته شوند؟
قطعا بله، مثالهای زیادی وجود دارد؛ «چرچیل» کلاس ششم ابتدایی رد و نیوتن در سن 14 سالگی از مدرسه اخراج شد.
3. چهچیز روی پیشرفت کودکان تاثیر بیشتری دارد؟
محققان دانشگاه شیکاگو 100 فرد موفق را بررسی کردند (شامل ریاضیدان، موسیقیدان، ورزشکار) و به این نتیجه رسیدند که والدین و معلمان روی آنها تاثیر گذاشتهاند و این مساله ثابت میکند که کودکان با استعداد، در محیط مناسب و در کنار افراد مناسب رشد کردهاند.
4. آیا با استعداد بودن به معنای کامل بودن است؟
نباید تصور کنیم که با استعداد بودن کودک به این معنی است که هیچ مشکلی ندارد. فراموش نکنید او اول کودک است و بعد با استعداد، پس حق اشتباه کردن دارد.
IQ مهمتر است یا EQ
با اینکه محققان و معلمان متوجه شدهاند خیلی از کودکان با استعداد لزوما نمرههای بالایی نمیگیرند، اما عقیده عمومی این است که نمره بالا نشانه هوش بالاست. تعریفهای متفاوتی از هوش وجود دارد، اما در نهایت همه محققان معتقدند که هوش به ژنتیک و مهمتر از آن عوامل محیطی ربط دارد. به عنوان پدر و مادر هرگاه متوجه شدید کودکتان در زمینه خاصی متفاوت است، حتما بیشتر بررسی کنید تا در مسیر درست قرار بگیرد.
به همان اندازه که در جامعه، کودکان عقبمانده دچار مشکلات و مسایل خاص خود هستند، کودکان باهوش نیز با مسایل و مشکلات خاصشان مواجه خواهند شد. گاهی والدین با این تصور که در حق کودکان خود لطف میکنند، مصرند آنها جهشی درس بخوانند یا اینکه در مراکز تیزهوشان یا کلاسهای فوقبرنامه (در تابستان) حضور داشته باشند.
درحالی که این نوع باور مردود شده? و وجود چنین برنامههایی بهخصوص مراکز تیزهوشان منحل اعلام شده است که امیدواریم این اتفاق در کشور ما هم بیفتد. امید است تمام کودکان با سطح هوشی (نرمال، متوسط و بالا) با توجه به توان خود در یک سطح، آموزش ببینند و اگر کودکی دچار عقبافتادگی ذهنی است با کمک معلمان خصوصی از نظر آموزشی به او کمک بیشتری شود و اگر هم کودک تیزهوشی است، از عنوان مطالب تکراری خودداری و نکتههای جدید به او آموزش داده شود. متاسفانه کودکانی که در چنین مراکزی آموزش میبینند، روابط اجتماعی ضعیفی دارند و در آینده در ارتباط با سایر افراد در جامعه دچار مشکل خواهند شد.
براساس اعلام سازمان ملل افراد با IQ خیلی بالا در مقایسه با افراد با هوش متوسط، افرادی تاثیرگذار و موفق در جامعه نیستند و اغلب از زندگیشان رضایت ندارند اما افراد با EQ بالاتر، حتی از نظر مالی در جامعه موفقترند. با توجه به اینکه مسایل متعددی از نوع ارتباط با دیگران تا کنترل هیجانها در موفقیت افراد تاثیرگذار است، نباید صرفا به دلیل موفق بودن کودکان به مساله هوش یا تواناییهای آنها تکمحوره نگاه شود.
فردی در جامعه موفق است که در همه محورهای زندگی موفق باشد. بنابراین انتظار میرود گامهای موثری در تغییر این نوع دیدگاه برداشته شود و حضور کودکان در چنین کلاسها یا مراکزی که متاسفانه بیشتر بحث درآمدزایی آنها مطرح است، کمرنگتر شود زیرا ادامه چنین روندی در جهت عکس موفقیت کودکان عمل میکند.
بارها از دوستان و آشنایان شنیدهایم که میگویند من این رشته ورزشی، درسی یا... را دوست نداشتم و به اجبار پدر و مادرم به آن تن دادم. معمولا این گروه بعد از مدتی برای حرکت در مسیر دلخواهشان تلاش میکنند ولی در این میان وقت زیادی تلف شده است...
آنها در بسیاری از موارد، در کار خود احساس رضایتمندی ندارند. خوب است بدانید این نارضایتی و اتلاف عمر میتواند ناشی از ضعف اطلاعات والدین باشد زیرا نتوانستهاند به موقع استعداد کودک و علایق او را شناسایی کنند و کودک به بیراهه کشانده شده است، اما چگونه میتوان استعداد کودک را از همان اوایل زندگیاش شناسایی کرد و او را به مسیر صحیحی سوق داد؟ دکتر میترا حکیمشوشتری، فوقتخصص روانپزشکی اطفال و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران در اینباره توضیح دادهاند.
چگونه استعداد فرزندمان را پرورش دهیم؟
چگونه میتوان استعداد کودک را شناسایی کرد؟
برای پرورش استعداد کودک، به استفاده از روشهای درست برای یافتن علایق نیاز است و بعد از کشف علاقه کودک، برنامهریزی صحیح، فراهمکردن امکانات و قراردادن او در محیط مناسب. بچهها از همان ابتدای دوران کودکی علایق خاص خودشان را دارند؛ مثلا ممکن است به نقاشی علاقهمند باشند و از هر فرصتی برای خطخطی کردن کاغذ یا ترسیم شکل استفاده کنند. طبیعی است اگر چنین بچهای به کلاس نقاشی فرستاده شود، تا این استعدادش شکوفا شود و امکانات مناسب مانند بوم نقاشی، آبرنگ و... برایش فراهم باشد، پیشرفت خواهد کرد، چون این کار از نظر کودک لذتبخش و مطابق خواسته اوست.
چه چیزهایی باعث میشود استعداد یا علاقه خاصی در کودک ایجاد شود؟
علاقهمندی وقتی ایجاد میشود که کودک با یک محرک آشنا شود، مثلا بچههایی که در خانواده دوزبانه زندگی میکنند، هر دو زبان را به راحتی میآموزند و حتی شاید همین امر باعث شود در یادگیری زبانهای دیگر توانایی بیشتری نسبت به دیگر همسالانشان داشته باشند یا بچههایی که پدر، مادر یا دیگر نزدیکانشان موسیقیدان هستند، احتمالا استعداد موسیقی بیشتری دارند. پس یادگیری و پرورش استعداد، با شرایط طبیعی ارتباط تنگاتنگی دارد، بنابراین با بردن کودک به محیطهای گوناگون و افزایش سطح ارتباطیاش با دیگران، دایره شناخت و انتخاب او را وسیعتر کنید تا بتواند مسیر درست را پیدا کند.
چطور مشخص میشود کودکی نسبت به دیگر همسالانش سطح هوش و استعداد بالاتری دارد؟
شناسایی توانایی، استعداد کودک و بهره هوشی او چندان کار دشواری نیست. اگر مشاهده میکنید کودکی در جمع همسالان خود در برخی مهارتها تبحر بیشتری دارد، مثلا میتواند با چند لوگو چیزهای خوبی بسازد و دیگران در انجام این کار ناتوانند، میتوان گفت هوش فضایی و هندسی خوبی دارد.
اندازهگیری بهره هوشی از چه سنی امکانپذیر است؟
ما با یک بهره هوشی مشخص متولد میشویم. بهره هوشی ترکیبی از تعامل ژن و محیط است. به عبارت دیگر، ژن به عنوان مخزن ارثی هوش هنگام تولد همراه انسان است و محیط در غنیسازی آن نقش مهمی دارد. هوش تا سن 5 سالگی هم قابل ارتقاست. تستهایی وجود دارند که میتوانند بهره هوشی کودک را حتی در سنین زیر 2 سال ارزیابی کنند. مهمترین شاخص رشدی در ارزیابی هوش، وضعیت تکلم کودک است. بیشتر کودکان باید تا یک و نیم تا 2 سالگی قادر به بیان جملههای ساده باشند.
چطور میتوان به رشد استعداد کودک کمک کرد؟
در سنین خیلی کم، با استفاده از محرکهای محیطی میتوان به کودک کمک کرد محیط پیرامونش را بهتر ارزیابی کند. از جمله این ابزار، میتوان به اسباببازیهای متحرک که بالای تخت کودک متصل میشوند، اشاره کرد. آینه مخصوص نوزاد به او کمک میکند به مفهوم خود به عنوان موجودی مجزا از مادر، دسترسی پیدا کند. با این محرکها مهارتهای حرکتی، ذهنی و شناختی تقویت و تعامل با محیط و انسانها بیشتر خواهدشد و هوش و استعداد کودک پرورش مییابد. ارتباط انسانی، سخن گفتن با کودک و تماس پوستی با او به رشد هیجانی و ایجاد احساس امنیت کمک میکند. شاهد این مدعا، کودکانی هستند که در مراکز شبانهروزی زندگی میکنند و چون مراقبان ثابت و تعامل چندانی با دیگران، به خصوص بزرگترها، ندارند، از نظر رشد ذهنی و شناختی کاملا با بچههایی که در خانه زندگی میکنند، متفاوت هستند. داشتنارتباط قوی عاطفی به بچهها کمک میکند احساس امنیت و اعتماد به نفس بیشتری پیدا کنند و بتوانند محیط را جستجو کنند، چیزهای جدید بیابند و از همان یافتهها استفاده کنند تا توانایی و استعدادشان افزایش یابد.
گاهی پدر و مادر، بدون توجه به نظر فرزندشان، وی را در چند کلاس متفاوت درسی و ورزشی و... ثبتنام میکنند. به نظر شما این کار درست است؟
بعضی پدر و مادرها علایق خودشان را در نظر میگیرند و آنچه در گذشته خود مایل به انجام آن بودهاند، به کودک پیشنهاد میکنند و گاه او را به ترفندهای مختلفی به چنین مسیری میکشانند و هزینههای هنگفتی نیز متقبل میشوند. تصور کنید کودکی از زمینخوردن بترسد و والدش او را در کلاس اسکیت ثبتنام کند. میدانیم که بازی با اسکیت یک فعالیت بدنی تعادلی است و کودک قبل از اینکه بتواند به خوبی تعادل حفظ کند، شاید دهها بار زمین بخورد. قطعا این کودک علاقهای به این ورزش پیدا نخواهد کرد، حتی اگر تشویق شود یا پاداش دریافت کند. در این حالت او در یک شرایط ناخواسته قرار داده شده و ممکن است دچار احساس ناکامی و ناتوانی شود.
خاطراتی که از کودکی در ذهن ما نقش میبندند، اغلب با هیجان مثبت و منفی همراه هستند. تجربه چنین هیجان منفیای میتواند کندی یا پیشرفتنکردن کودک را در پی داشته باشد و شروع فعالیت جدید را برای وی دشوار کند، بنابراین نباید کودک را در موقعیتی قرار داد که احساس کند شرکت در فعالیتی خاص برای ما به عنوان والد اهمیت زیادی دارد. گاهی پدر و مادرها مجبور میشوند به کودک باج هم بدهند تا در کلاسی که آن را لازم میدانند، حضور پیدا کند. البته بعدها و وقتی کودک به سنی میرسد که نه گفتن برایش راحتتر میشود، دیگر حاضر نخواهد بود حتی کمترین راهنمایی را از اطرافیانش بپذیرد، بنابراین در انتخاب فعالیتهای فوق برنامه برای کودکان باید به علایق آنها توجه زیادی داشت و با داشتن انتظارات واقعبینانه، احتمال موفقیتشان را افزایش داد.
منبع:SALAMAT